« به نام حق »
نامه یک(همشهری) به یک کاندیدا و تمام کاندیداها و به تمام نماینده های قبلی مجلس و نماینده های بعدی مجلس از دوره مشروطیت تا حالا « مخصوصا نماینده های شیراز»
اگه « مردی» این نامه رو تا آخر بخون.
تو که توقع داری من تمام این کاغذایی که شما چاپ میکنین رو بخونم، تو که توقع داری مثل هر دوره من باور کنم،تو که توقع داری رأی بدم، تو که توقع داری تمام وعده ها تو بپذیرم، تو که همه مشکلات جامعه رو یه روزه حل میکنی!! تو که توقع داری من مدل تو بجوشم و هرچه میبافی بپوشم!! قربون این عکس قشنگت برم، قربون اول لبخند نمکی ساختگیت برم،
من که ازت توقعی ندارم...
من که هر چه تو بگی باور میکنم...
من که هر سال رأی می دم...
ساعت رأی گیری هم که تمدید میشه!دیگه نگران چی هستی؟!
من نمی گم لاف نزن «بی انصاف» می گم کمتر!! « خوش انصاف».
من که چیزی ندارم، من که هیچی نخواستم، ارزونی نخواستم، بیمارستان نخواستم، مترو نخواستم، وام ازدواج نخواستم، نه راه خواستم برای ده کوره هام، نه مدرسه برای بچه هام، نه چیزی می خوام، نه حقی دارد. فقط یه « حق» رأی دارم- چهار سال یه بار – اون هم مبارک تو، خود تو، نه کَس دیگه، نه بیگانه، نه خارجی، نه دشمن و نه ...
تو هم به هر کی می پرستی، فقط یه قول بده، اون هم نه به من.من که کسی نیستم. به «وجدان» خودت!
-اگه داری- کمتر وعده بده. اون قدر هم به فکر ما نباش! اینقدر وجودتو وقف نکن، به فکر خودت هم باش. به زندگی خودت هم برس!
........................ توریستی نخوستیم ! کشاورزی هم بی خیال !!بیکاری رو ریشه کن نکن!!گرونی رو ازبین نبر! واسه دخترا شوهرپیدا نکن! برا پسرا زن و خونواده جور نکن! خاک تو سر من !!نمی خوات خودتو بخاطر دانشجوها نفله کنی...این همه کار؟ ما رو خجالت زده میکنی!!
تو که می خوای برا یه هفته اهرام ثلاثه رو بیاری شیراز، وقتی می خوای لاف بزنی،یه کم فکر کن! من هیچ توقعی ازت ندارم. من خوش باور هیچی ازت نمیخوام.
فقط ...
فقط ...
فقط...
جون مادرت اگه رفته مجلس، اگه پات رسید به ساختمون مجلس ، به خونه ی ملت،فقط « مرد» باش.
بقیه ی کارا خودش درست میشه!!
امضاء
همشهری وبر و بچه ها
ستاد انتخابات
کاندیدای مستقل ستاد انتخابات
کاندیدای مستقل ستاد انتخابات
کاندیدای مستقل
نوشته شده توسط محمد جعفر شعله در چهارشنبه 86/12/15 و ساعت 11:48 صبح | نظرات دیگران()
