بسم الله الرحمن ارحیم
رب زدنی علما و الحقنی بالصالحین
به نام آنکه جان را فکرت آموخت
چراغ دل به نور جان بیفروخت
زفیضش هردو عالم گشت روشن
زفضلش خاک آدم گشت گلشن
عصر حاضر با گذر از الگوهای «قدرت محور»، «ثروت محور» و حتی «اطلاعات محور»؛ به الگوی «دانش بنیاد» رسیده است که در آن «دانایی، توانایی» ارزیابی میگردد. در چنین چشماندازی، وزارت علوم، تحقیقات و فنآوری رسالتی بس سنگین پیدا مینماید؛ چرا که بنیاد رشد و توسعه کشور بر بستر «دانش» که موضوع اصلی فعالیت این وزارتخانه است، گذارده شده؛ و معنای این راهبرد، توجه و اهتمامی دو چندان به مقوله دانش، جهت تامین اهداف ملی است.
با نگاه به گذشته مشخص میشود باید علوم انسانی را بیش از پیش مورد توجه قرار داد زیرا از مقامی منحصر بفرد در فرآیند تحول کلیه جوامع برخوردار است. اهمیت این جایگاه تا بدانجاست که میتوان ادعا نمود بدون وجود علوم انسانیِ پویا و رشد یابنده، اصولاً هیچ ساختار علمی و بنیاد تمدنیِ استوار شکل نمیگیرد.
از طرفی در ورای این ماشینها، سازمانها و دستگاهها، اندیشه و تفکری خاص قرار دارد که راهنمای عمل دانشمندان، محققان و مبتکران است. که آنرا میتوان با عنوان خاص «فرهنگ» تعبیر نمود و بر اساس آن، از دستهای از علوم سخن گفت که موضوع اصلیشان «هنجارها»، «باورها» و «بینشها» است. علوم انسانی از آن حیث که به این حوزة معرفتی توجه دارد، مهم و درخور توجه مینماید. به همین دلیل است که ما نیازمند حساسیت و دقتی دو چندان در زمینه طراحی راهبرد برای تقویت و توسعه این حوزه از علوم هستیم. اگر چه از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی تاکنون، این حساسیت وجود داشته و مدیریت کلان کشور، پیوسته از ضرورت اصلاح فرهنگ جامعه سخن گفته ؛ چنین به نظر میرسد که ما نیازمند طراحی و ارایه راهبردی کلان برای تحقق این هدف هستیم که خوشبختانه دولت نهم بدان اهتمام ورزیده و به رغم تمامی دشواریهایش اجرای آن دنبال شده است.
