سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مهمترین نیاز جامعه امروز ما فراهم نمودن امکانات ارتقاء فرهنگی مردم در زمینه های معنوی- تربیتی- اجتماعی- اقتصادی- ورزشی و بهداشتی است.
امروز: جمعه 103 اردیبهشت 14

¯ جهنم! از دیدگاه شیمی
سه شنبه ?? بهمن ????
متن زیر به نام جهنم که از طرف دوست خوبم خانم میرزائی دریافت کردم براتون اینجا گذاشتم. این متن درمورد جواب یک دانشجو درسوال استاد شیمی درباره جهنم از دیدگاه شیمی است.  جواب دانشجو در کمال شوخ طبعی بسیار پرمعنا و فلسفی است و واقعا انسان رو به فکر فرو میبرد.
من که خیلی خوشم اومد شما هم بخونید:
جواب یک دانشجوی دانشگاه واشینگتن به یک سؤال امتحان شیمی آنچنان جامع و کامل بوده که توسط پروفسورش در شبکهء جهانی اینترنت پخش شده و دست به دست میگرده خوندنش سرگرم‌کننده است .
 پرسش: آیا جهنم اگزوترم (دفع‌کنندهء گرما) است یا اندوترم (جذب‌کنندهء گرما)؟ 
 اکثر دانشجویان برای ارائهء پاسخ خود به قانون بویل-ماریوت متوسل شده بودند که می‌گوید حجم مقدار معینی از هر گاز در دمای ثابت، به طور معکوس با فشاری که بر آن گاز وارد می‌شود متناسب است. یا به عبارت ساده‌تر در یک سیستم بسته، حجم و فشار گازها با هم رابطهء مستقیم دارند. 
 اما یکی از آنها چنین نوشت:
 اول باید بفهمیم که حجم جهنم چگونه در اثر گذشت زمان تغییر می‌کند. برای این کار احتیاج به تعداد ارواحی داریم که به جهنم فرستاده می‌شوند. گمان کنم همه قبول داشته باشیم که یک روح وقتی وارد جهنم شد، آن را دوباره ترک نمی‌کند. 
پس روشن است که تعداد ارواحی که جهنم را ترک می‌کنند برابر است با صفر.
برای مشخص کردن تعداد ارواحی که به جهنم فرستاده می‌شوند، نگاهی به انواع و اقسام ادیان رایج در جهان می‌کنیم. بعضی از این ادیان می‌گویند اگر کسی از پیروان آنها نباشد، به جهنم می‌رود. از آن جایی که بیشتر از یک مذهب چنین عقیده‌ای را ترویج می‌کند، و هیچکس به بیشتر از یک مذهب باور ندارد، می‌توان استنباط کرد که همهء ارواح به جهنم فرستاده می‌شوند. 
با در نظر گرفتن آمار تولد نوزادان و مرگ و میر مردم در جهان متوجه می‌شویم که تعداد ارواح در جهنم مرتب بیشتر می‌شود. حالا می‌توانیم تغییر حجم در جهنم را بررسی کنیم: طبق قانون بویل-ماریوت باید تحت فشار و دمای ثابت با ورود هر روح به جهنم حجم آن افزایش بیابد. اینجا دو موقعیت ممکن وجود دارد: 
 ?) اگر جهنم آهسته‌تر از ورود ارواح به آن منبسط شود، دما و فشار به تدریج بالا خواهند رفت تا جهنم منفجر شود.
?) اگر جهنم سریعتر از ورود ارواح به آن منبسط شود، دما و فشار به تدریج پایین خواهند آمد تا جهنم یخ بزند. 
 اما راه‌حل نهایی را می‌توان در گفتهء همکلاسی من ترزا یافت که می‌گوید: «مگه جهنم یخ بزنه که با تو ازدواج کنم!» از آن جایی که تا امروز این افتخار نصیب من نشده است (و احتمالاً هرگز نخواهد شد)، نظریهء شمارهء ? اشتباه است: جهنم هرگز یخ نخواهد زد و اگزوترم است. 
تنها جوابی که نمرهء کامل را دریافت کرد، همین بود!
¯ نامه آبراهام لینکلن به آموزگار پسرش
به پسرم درس بدهید
او باید بداند که همه مردم عادل و همه آنها صادق نیستند، اما به پسرم بیاموزید که به ازای هر شیاد، انسان صدیقی هم وجود دارد. به او بگویی، به ازای هر سیاستمدار خودخواه، رهبر جوانمردی هم یافت می شود. به او بیاموزید، که در ازای هر دشمن، دوستی هم هست. می دانم که وقت می گیرد، اما به او بیاموزید اگر با کار و زحمت خویش، یک دلار کاسبی کند بهتر از آن است که جایی روی زمین پنج دلار بیابد. به او بیاموزیدکه از باختن پند بگیرد و از پیروز شدن لذت ببرد. او را از غبطه خوردن بر حذر دارید. به او نقش و تاثیر مهم خندیدن را یادآور شوید.
اگر می توانید، به او نقش موثر کتاب در زندگی را آموزش دهید.
 به او بگویید تعمق کند، به پرندگان در حال پرواز در دل آسمان دقیق شود.
 به گل های درون باغچه و به زنبورها که در هوا پرواز می کنند، دقیق شود.
 به پسرم بیاموزید که در مدرسه بهتر این است که مردود شود اما با تقلب به قبولی نرسد.
 به پسرم یاد بدهید با ملایم ها، ملایم و با گردن کشان، گردن کش باشد.
 به او بگویید به عقایدش ایمان داشته باشد حتی اگر همه برخلاف او حرف بزنند.
به پسرم یاد بدهید که همه حرف ها را بشنود و سخنی را که به نظرش درست می رسد انتخاب کند.
ارزش های زندگی را به پسرم آموزش دهید. اگر می توانید به پسرم یاد بدهید که در اوج اندوه تبسم کند.
 به او بیاموزید که از اشک ریختن خجالت نکشد.
به او بیاموزید که می تواند برای فکر و شعورش مبلغی تعیین کند، اما قیمت گذاری برای دل بی معناست.
به او بگویید که تسلیم هیاهو نشود و اگر خود را بر حق می داند پای سخنش بایستد و با تمام قوا بجنگد.
در کار تدریس به پسرم ملایمت به خرج دهید، اما از او یک نازپرورده  نسازید. بگذارید که او شجاع باشد، به او بیاموزید که به مردم اعتقاد داشته باشد.
توقع زیادی است اما ببینید که چه می توانید بکنید، پسرم کودک کم سال بسیار خوبی است.

 


 نوشته شده توسط محمد جعفر شعله در چهارشنبه 86/12/15 و ساعت 11:37 صبح | نظرات دیگران()

   تضادهای زمان 

با الهام از کلام حافظ به آرامش برسیم :
1ـ نگرش مثبت نسبت به دیگران
نیکی پیرمغان بین که چو ما بد مستان
                   هر چه کردیم به چشم کرمش زیبا بود
2ـ عزت نفس را در خود تقویت کنید
من آن نگین سلیمان به هیچ نستانم
                  که گاگاه بر او دست اهرمن باشد
3ـ از دعاو نیایش غافل نشوید
 همتم بدرقه راه کن ای طایر قدس
                 که دراز است ره مقصد و من نوسفرم
4ـ امیدوار بودن
طالع اگر مدد کند دامنش آورم به کف
                  ور بکشم زهی طرب ور بکشد زهی شرف
5ـ آسان گرفتن امور
گفت آسان گیربرخود کارها کزروی طبع
             سخت میگیرد جهان بر مردمان سخت کوش
چگونه میتوان فرزندانی پرافتخارتحویل جامعه داد؟
- برای تلاشهای فرزندانمان هرچند که ناچیز باشد ارزش قائل شویم .
ـ رفتارهای خود را برشالوده مستحکم شناخت   ومعرفت و منطق و دوراندیشی استوار سازیم.
ـ به سوالهای آنها توجه کنیم و با تفکر به آنها پاسخ دهیم.و با سؤال آنها را به تفکر وادار کنیم.
- محبت را از ثروت و مادیات تفکیک کنیم .
- به آنان فرصت تصمیم گیری دهیم و در تصمیم با ا آنها همفکری نماییم.
- محدودیتهای زندگی را به آنها معرفی کنیم .
- فرصتی ایجاد سازیم که احساساتشان را بیان کنند.
ـ بدانیم که تربیت فرزندان مستلزم داشتن سه عنصر دانش ، تجربه و مهارت است.
- یادآوری تعهدات و مسئولیتهایشان  در قبال خودشان ‘ خانواده‘ جامعه ‘ محله ‘ شهر‘ کشور وکل جهان.
چه کنیم تا زندگی هدفمند داشته باشیم :
1ـ خود را خوب شناسایی کنیم (توانمندی ها، محدودیتها، فرصتها، علائق و غیره ...)
2ـ انتظارات خود را از جهان هستی مشخص کنیم .
3ـ خود را با دیگران مقایسه نکنیم .
4ـ تمایل به پیشرفت و ارتقاء داشته باشیم .
5ـ تا آنجا که می توانیم به معنای زندگی توجه کنیم.
6ـ صادقانه و به طور مستمر خود را ارزیابی کنیم .
7ـ الگو داشته باشیم (الگوهای بزرگ )
8ـ دوراندیش باشیم اما به زمان حال توجه کامل داشته باشیم .  ودر هر اندیشه ای رضایت خدا را در نظربگیریم ؛ تارفتارهای پرثمر و بی خطر داشته باشیم.
*********************************************************
محمد جعفر شعله                                                                                    کار شناس مشاوره سازمان آموزش وپرورش استان فارس
     

چگونه بر خشم خود غلبه داشته باشیم:
بد ترین آدمیان کسانی اند که زود به خشم می آیند و دیر خشنود می شوند.    پیامبر اسلام (ص)            
برخی از روشهای کنترل خشم عبارتند از :
- هر که دانسته با شما دشمنی نداشته باشد دوست شماست .  عادل باشید همیشه، دیگران مقصر نیستند.
ـ ترک موقعیت و تغییر محیط
 ـ  سرگرم شدن به  موضوعی دیگر (انحراف فکر)
ـ استراحت وگوش دادن به موسیقی آرام 
ـ درک وضعیت (فراموش نکنید خشمگین شدن چیز بدی نیست فقط باید آن را هدایت و کنترل کرد.  )
اگرخشم به خشونت وانتقادهای دائمی و ناله تبدیل نشود‘ انسان قادر  خواهد بود که با استدلال و توجه به راه حلهای منطقی ‘ خشم را کنترل نماید .
-آتش خشم انسان را گرم نمی کند ! می سوزاند.


مردم بیشتر به چه نکاتی در زندگی توجه کنند تا موفق تر، شادتر و سعادتمند باشند :
-با فرار از تعصب ولجاجت ؛ همیشه آماده یادگیری باشند تا در تمام موقعیتها بتوانند به توانمندیهای خود ‘ نکته ای را اضافه کنند .
ـ نعمتهای خود را بشمارند     نه محدودیت ها را.
ـ خوشبختی را دردرون خود جستجو کننند نه در دنیای خارج.
ـ گذشته را فراموش کرده ، حال راغنیمت بشمارند و به آینده امیدوار باشند .
از آنچه که در اختیار دارند بهترین بهره را ببرند.
ـ خود را با دیگران مقایسه نکنند.
ـ قدر سلامتی خود را بدانند.
ـ برای کارهای دوست داشتنی و کم هزینه که زندگی را لذت بخش و معنادار میکند ‘ برنامه ریزی کنند.

      تضاد های زمان ما
- خانه هایمان بزرگتر اما خانواده های کوچکتر داریم.
- آگاهی بیشتر اما قدرت تشخیص کمتر.
- درآمدهای بیشتر اما اصول اخلاقی کمتر.
- صحبت زیاد اما حرف راست کمتر.
- اطلاعات بیشتر اما ارتباطات کمتر.
- کمیت بیشتر اما کیفیت کمتر.
- تنوع غذایی بیشتر اما تغذیه ناسالمتر.
- منازل رویایی اما خانواده های از هم پاشیده.
- فضای بیرون را فتح کرده ایم اما فضای درون را نه.
- اتم را شکافته ایم اما  تعصب خود را نه.
بدون ملاحظه ایام را می گذرانیم. خیلی کم می خندیم. خیلی تند رانندگی می کنیم. خیلی زود عصبانی میشویم. تا دیر وقت بیدار می مانیم. خیلی خسته از خواب بر می خیزیم...
آیا وقت آن نرسیده است...


 نوشته شده توسط محمد جعفر شعله در چهارشنبه 86/12/15 و ساعت 11:36 صبح | نظرات دیگران()

بیگانه چرایی
 پیر یا جوان ، مرد یا زن ، دختر یا پسر ، شهری یاروستایی، کم سواد یاباسواد، ثروتمند یا فقیر ، . . . . . . . .  فرقی نمی کند ؛
همه افراد تمایل دارندخوب و لذت بخش زندگی کنند  و نتیجه زندگانی را درک کنند و به آسودگی برسند ؛
اما بسیاری از این خوبان روزگار،
چون با خودشان یا با مردم  بیگانه  هستند ،
لذت و بهره کافی را از زندگی نمی برند .
 نگران هستند !   ، بدون توجه به آنچه که در اختیار دارند .
چاره این مشکل  چیست ؟
  خودتان را شناسایی کنید !         بله ؛ درست متوجه شدید.
مهمترین کار این است که خودمان را هرروز بهتراز دیروز شناسایی کنیم
   اگر این کار ارزشمند را انجام دهید،
 به بالاترین لذت ممکن خواهید رسید ، یعنی فهمیدن :  
   ((( معنای واقعی انسان بودن )))
خودشناسی یک شرط دارد و آن اینکه بدانی نیازهای دل وجسم و روح و روانت چیست و کدامیک عزیزتراست !
شور و نشاط انسان زمانی به اوج می رسد که تمام انرژی را در مسیری که دوست می دارد بکار گیرد .
هر چه این مسیر روشنتر و زیباتر باشد طراوت و شادابی در رفتار بیشتر خواهد بود .
به توانمندی خودتان شک نکنید.
انتظار نداشته باشید که قبل از خودتان ،  دیگران شما را بشناسند .
خودتان را صادقانه ارزیابی کنید تا با خود آگاهی ، رشد کنید
انسان  رشد یافته در همه حال  ،      شاد است  و   امیدوار    و   موثر
بقول خودمان  (مردم دار)  است
بقول قدیمیها  (حرمت نون و نمک ها)  را بجا می آورد
وبقول امروزیها (آخر مرام)  است
او به وجود دیگران بدون هیچ تمنایی عشق میورزد
او ازقید و بند سلیقه دیگران آزاد است
اودر رفتار و کردارش  تظاهر وریا نمی کند
دلش بزرگ است و همتش بلند
متفکر است و اندیشه اش باز
...  ...  ...  ...  ...  ...  ...  ...  ... 
حالا از شما دوست عزیز که تا اینجای نامه را خواندی یه سؤال دارم

-آخرین بار که از ته دل خندیدید کی بود؟
-آخرین بار که از شوق امید چشمتان درخشید کی بود؟
-آخرین بار که بدون درخواستی ،     دست کسی را گرفته ای کی بود؟
  
*مطمئن باش اگر شاداب باشی و امیدوار
اگرنگاهت عمیق باشد و نظرت بلند
هر جاکه باشی غریب نیستی ودوستت دارند
لازم نیست بگویی(بچه کجایی ) !   توباهمه آشنایی
..... عاشق باشید ! عاشق صداقت؛از عشق نباید بندگی ساخت؛
 عشق یعنی رها شدن از وابستگی  ؛
از عشق رهایی از خود را باید آموخت.
**نیروی عشق  +  اندیشه +   خلاقیت ‘
وقتی که با تجربه اندیشمندان همراه می شود   ‘
عظمت قدرت انسان نمایان می گردد  .

دل را به دریا بزنید ،
 آنروز و آنجا که باید دل به دریا زد
 همین امروز   و   اینجاست.
کاری کنید کارستان  . . . . . . . .
اگر از شر شیطان تردید خود را رها کنید.
باور کنید که می توانید و خواهید دید که توانسته اید.
و در این راه با دیگران مشورت کنید اما از نیروی باطنی خود الهام بگیرید تا به نسخه بدل دیگران تبدیل نشوید.
در خود غور کنید و به توانمندی های خویش بیاندیشید و خداوند درون را کشف و بیدار کنید.
خود را بشناسید تا دیگران شما را بشناسند.
خود را باور کنید تا دیگران باورتان کنند.
آنگاه می توانی مسیر زندگی ات را ترسیم کنی .
  با این حال خوب ؛   شور و نشاط را نه در افیون ها  ‘ که در موفقیت های کوچک زندگی خواهی یافت .
نشئه گی را نه در مخدرها ‘که در کامیابی و احساس کارائی ات درخواهی یافت.
 دیگرراهرو   نا رفیقان  نیستید بلکه راهبر عزیزانتان هستید. 
    ازخودت برنامه داشته باش تا دیگران به خودشان اجازه ندهندتا برای تو برنامه ریزی و تصمیم گیری کنند.

اگر بدانید که به کجا و چرا در حال حرکت هستید ؛             بطور طبیعی هیجانات مثبت و دوست داشتنی را تجربه خواهید کرد .وگرنه  باید به سرمستی موقت و زودگذر بسنده کنید و عواقب آنرا در نظر بگیرید .
خود را کوچک نشمرید تا مشکلات برایتان بزرگ نشود.
شأن  و همت خود  را بالا ببرید تامشکلات کوچک شود.

((اشارت زیبای حافظ نقل این سخن است))
خوشست خلوت اگریاریارمن باشد
                              نه من بسوزم واو شمع انجمن باشد
من آن نگین سلیمان به هیچ نستانم
                             که گاه گاه براو دست اهرمن باشد
هوای کوی تو از سر نمیرود آری
                           غریب را دل سرگشته با وطن باشد
             ***************************
محمد جعفر شعله
کارشناس مشاوره جوانان
HTTP://SHOALEH.PARSIBLOG.COM


 نوشته شده توسط محمد جعفر شعله در چهارشنبه 86/12/15 و ساعت 11:34 صبح | نظرات دیگران()

بجای پول دستتان را در دست فرزندتان قرار دهید

 

رفتار و شخصیت فرزند انسان گوشه ای از کارنامه عمل او در زندگی است. انسان هر گاه که رفتار پسندیده و خصلت نیکویی را از کسی می بینند،
پدر و مادرش را یاد می کنند.
لطفاً لحظه های شیرین زیر را به خاطر آورید:
-آخرین بار که فرزند خود را در آغوش گرفته اید !
–آخرین بار که او را بوسیده اید !
-آخرین بار که با دقت و حوصله سخنان او را شنیده اید !
-آخرین بار که نظر او را در مورد خودتان پرسیده اید !
-آخرین بار که تعهدات او را نسبت به دیگران
 گوشزد کرده اید !
-آخرین بار که خطایی از او دیده اید و
 بدون تحقیر و سرزنش او را هدایت کرده اید !
-آخرین بار که با هم به پارک، مسجد، خیابان، سینما و هر جای دوست داشتنی رفته اید!
-آخرین بار که در حضور دیگران و بخصوص همسرتان او را به خاطر شایستگی هایی که دارد تحسین کرده اید !
-آخرین بار که با یک سئوال کوچک او را به تفکر
 وا داشته اید !
-آخرین بار که با هم چشم اندازهای روشن زندگی را بررسی کرده اید !
-آخرین بار که به او مسئولیتی داده اید !
-آخرین بار که با هم گفتگویی صمیمانه و بدون دغدغه و انتقاد داشته اید !
-آخرین بار که در حضور او
دست پدر و مادرتان را بوسیده اید!
پدر و مادر عزیز آخرین بار که چنین رفتارهای ارزشمندی را انجام داده اید کی بوده است؟
برای آنکه سعادتمندی خود و فرزندانتان را مشاهده کنید:
با دقت خودتان را ارزیابی کنید.
اگر که مدت زیادی است که برخی از این خاطره های قیمتی را تجربه نکرده اید دیر نشده است.
 قاطعیت، شجاعت، فروتنی چاره کار است.
 شروع کنید تا نتایج زیبای آن را ببینید.

اگر نیازهای واقعی فرزندتان را تشخیص دهید.
برای برآورده کردن آنها به ثروت نیاز نیست.
بلکه به آرامش و صمیمت نیاز هست.
عمل به رفتارهایی که برشمرده شد فواید زیادی برای فرزند شما دارد از جمله:
-او مهارتهای ارتباطی و آداب معاشرت را درک خواهد کرد پس در آینده همسر ایده آلی خواهد بود.
-او انگیزه و رغبت کافی برای یادگیری دارد پس به فشار و اصرار شما نیازی نیست.
-او مسئولیتهای اجتماعی، خانوادگی و فردی را
 می شناسد پس نیازی به تهدید و سرزنش نیست.
-او امنیت عاطفی دارد                                         پس از انحرافات اجتماعی دور خواهد بود.
-او بینش و حوزه دید عمیق دارد پس خود تصمیم می گیرد و اجازه نمی دهد که دیگران برایش تصمیم بگیرند.
-او به چرایی زندگی توجه می کند
پس نگران بی هویتی نیست.
-او احساس شما را نسبت به خودش می داند
پس نیازی به هزینه های بی هدف نیست.
-او خودش را باور خواهد کرد به والدینش اعتقاد و اطمینان خواهد داشت و سرمایه بی نظیر دنیا و آخرت شما خواهد بود.
محمد جعفر شعله
کارشناس ارشد مشاوره
http://shoaleh.parsiblog.com
09173098062


 نوشته شده توسط محمد جعفر شعله در چهارشنبه 86/12/15 و ساعت 11:32 صبح | نظرات دیگران()

باخویش بیگانه مشو

پیر یا جوان ،     مرد یا زن ،       دختر یا پسر ،
شهری یاروستایی، کم سواد یاباسواد، ثروتمند یا فقیر ، . . . . . . . .  فرقی نمی کند ؛
همه افراد تمایل دارندخوب و لذت بخش زندگی کنند ؛
 نتیجه زندگانی را درک کرده و به آسودگی برسند ؛
اما بسیاری از این خوبان روزگار،
چون   باخودشان   یا    با مردم ،     بیگانه  هستند ،
لذت و بهره کافی را از زندگی نمی برند .
 نگران هستند !   ، قیمت آنچه را که در اختیار دارند نمی دانند.
چاره این مشکل  چیست ؟
  خودتان را شناسایی کنید !         بله ؛ درست متوجه شدید.
مهمترین کار این است که خودمان را هرروز بهتراز دیروز شناسایی کنیم ....... توانمندیها، ظرفیتها، محدودیتها، هدفها، نگرشها،  باورها، تعارض ها، امیدها،آرزوها،  . . . . . . . .
   اگر این کار ارزشمند را انجام دهید،
 به بالاترین لذت ممکن خواهید رسید ، یعنی  ادراک :  . . . . . 
     . . . . . . . . ((( معنای واقعی انسان بودن )))
خودشناسی یک شرط دارد و آن اینکه بدانی نیازهای دل وجسم و روح و روانت چیست؟      و چرا !
شور و نشاط انسان زمانی به اوج می رسد که تمام انرژی را در مسیری که دوست می دارد  و نیاز دارد  بکار گیرد .
هر چه این مسیر روشنتر و زیباتر باشد طراوت و شادابی در رفتار بیشتر خواهد بود .
*   به توانمندی خودتان شک نکنید.
*انتظار نداشته باشید که قبل از خودتان ، دیگران شما را بشناسند .
*خودتان را صادقانه ارزیابی کنید تا با خود آگاهی ، رشد کنید
*انسان  رشد یافته در همه حال ، شاد است  و  امیدوار  و  موثر
بقول خودمان  (مردم دار)  است
بقول قدیمیها  (حرمت نون و نمک ها)  را بجا می آورد
وبقول امروزیها (آخر مرام)  است
او به وجود دیگران بدون هیچ تمنایی عشق می ورزد
او ازقید و بند سلیقه دیگران آزاد است
اودر رفتار و کردارش  تظاهر وریا نمی کند
دلش بزرگ است و همتش بلند
متفکر است و اندیشه اش باز   ....... او به  بینش رسیده است
خوشبختی را در درون خود جستجو می کند نه در دنیای خارج


حالا از شما دوست عزیز چند سؤال دارم:
-آخرین بار که از ته دل خندیدید کی بود؟
-آخرین بار که از شوق امید ، چشمتان درخشید کی بود؟
-آخرین بار که بدون درخواستی ، دست کسی را گرفته ای کی بود؟
 - آخرین بار که خودت را ازقید و بندهای بی معنی رها دیدی کی بود ؟
- آخرین بار که در جمع دوستان ،   همدلی وصفا را حس کردی کی بود؟

*مطمئن باش اگر شاداب باشی و امیدوار
*اگرنگاهت عمیق باشد و نظرت بلند
*هر جاکه باشی غریب نیستی و با اخلاص دوستت دارند
  *لازم نیست بگویی(بچه کجایی ) !  چون  توباهمه آشنایی
* نیازی به التماس نداری چونکه حرمت داری
  * عاشق هستید!      اما  از عشق بندگی نمی سازید !
(((((((((( عشق یعنی رها شدن از وابستگی  ))))))))))
(((((   از عشق رهایی از خود را باید آموخت.   )))))

*دل را به دریا بزنید ،     ودریادلی خود را بیازمایید.
 آنروز و آنجا که باید دل به دریا زد ، همین امروز   و   اینجاست.
 * اگر از شر ((تردیدومقایسه با دیگران))  خود را رها کنید.
* باور کنید که می توانید و خواهید دید که توانسته اید.
* خود راخوب بشناسید تا دیگران را صحیح بشناسید.
* خود را باور کنید تا دیگران باورتان کنند.
*  با این حال خوب از این پس ؛شور و نشاط را نه در افیون ها  ‘
    که در موفقیت های کوچک زندگی خواهی یافت .
*  نشئه گی را نه در مخدرها ‘
    که در کامیابی و احساس توانمندی  درخواهی یافت.
* دیگرراهرو   نا رفیقان  نیستید بلکه راهبر عزیزانتان هستید.
*  ازخودتان برنامه دارید و دیگران به خودشان اجازه
    نمی دهندتا برای شما برنامه ریزی و تصمیم گیری کنند.
*  اگر بدانید که به کجا و چرا در حال حرکت هستید ؛             بانشاط زیاد رفتارهای دوست داشتنی را تجربه خواهید کرد وگرنه  باید به سرمستی موقت و زودگذر بسنده نمایید
و تفریح را در هرزگی و وقت کشی دنبال کنید.
* شأن  و همت خود  را بالا ببرید تامشکلات کوچک شود.
             ***************************
چوحافظ در قناعت کوش وزدنیای دون بگذر
                                                   که یک جو منت دونان دوصد من زرنمی ارزد
محمد جعفر شعله
کارشناس مشاوره جوانان
HTTP://SHOALEH.PARSIBLOG.COM


 نوشته شده توسط محمد جعفر شعله در چهارشنبه 86/12/15 و ساعت 11:30 صبح | نظرات دیگران()

با نام و یاد خدای بزرگ
در کشوری با تمدن هزاران ساله ما به یقین آنچه را لازمه ترقی و تکامل جامعه و افراد آن است در اختیار داریم.اما برای استفاده صحیح  ازآنها به برنامه ریزی و فرهنگ سازی عمیق تری نیازمندیم؛ در غیر اینصورت  با تمام تلاش ها آنچه پدیدار می شود گسترش نابرابری های اقتصادی و اجتماعی و عدم ایجاد فرصت های برابر است.
طبق قانون  وظیفه  نماینده مردم در مجلس شورای اسلامی عبارتست از :
1. همکاری و همفکری با دیگر نمایندگان در امر قانونگذاری ( قوانینی متناسب با نیازهای مردم و کشور در زمان حال و آینده)
به همین دلیل  فرد نماینده باید  صاحب دانش ‘ توانش ‘ نگرش و ازهمه مهمتر بینش باشد .
2- نظارت  بر عملکرد قوای سه گانه ( قضائیه – مجریه – مقننه ) در رابطه با امور کشوری و    منطقه ای و پیگیری  انجام طرحها و مصوبات و رعایت قوانین بشکل مطلوب و به موقع

علاوه بر وظایف فوق و به عنوان یک راهبرد ویژه
.مهمترین هدف بنده  در راستای شرح وظایف یک نماینده مردم در مجلس شورای اسلامی شناسایی ومعرفی  برنامه های                                    ارتقاء فرهنگ عمومی  در زمینه های معنوی، تربیتی، اجتماعی و اقتصادی است.                                                                                                                                          تا خود زیر بنایی محکم و امن باشد  برای حرکت ها و برنامه های اجتماعی و اقتصادی .
برخی از راهکارهای ارتقاء فرهنگ عمومی عبارتند از :
1- تلاش در راستای ارتقاءباورهای مردم به واقع بینی و عدم دلبستگی به وعده های غیر واقعی و غیر کارشناسی وپرهیز و دورنگه داشتن جامعه از تلاطم و بحران های اقتصادی  و اجتماعی
2- حرکت در مسیرشناسایی و معرفی اولویت های جامعه ومردم به قوه قانونگذاری و نظام اجرایی کشور طبق چشم اندازهای بلند مدت کشور
3- تلاش در جهت رواج فرهنگ مشاوره وترغیب مردم به بهره گیری از خدمات مشاوران تخصصی در همه امور
4- شناسایی و معرفی مطلوب ترین الگوهای علمی  کاربردی از طریق راه اندازی اتاق فکر در ترویج  فرهنگ خود باوری در جهت ایجاد اشتغال و افزایش تولید با توجه به ارتقای نقش زنان در جامعه
5- پیگیری نیازهای حوزه انتخابیه با بهره گیری ازدو منبع فکری ارزشمند
الف- صاحبنظران گمنام موجود در جامعه پس از   شناسایی و جلب مشارکت
ب- استفاده از نتایج تحقیقات و پژوهش ها ونظر سنجی هایی که در شهر شیراز و حومه آن انجام شده است .
6 -ایجاد شبکه  های گسترده مردمی برای  نظارت بر وظایف  دولت و مجریان دولتی و غیر دولتی در هر منطقه ومحله
7   - تشکیل شبکه ارتباطی برای اطلاع رسانی به مردم و مسئولین از مصوبات و پیگیری های انجام شده به همان دقتی که یک وکیل به موکل    خود گزارش می  دهد.


زندگینامه
آنان که کهن شدند و اینها که نوند          هریک به مراد خویش یک تک بدوند
این کهنه جهان به کس نماند باقی            رفتند و   رویم و دیگر آیند   و روند
*********************************************************
محمد جعفر شعله
متولد1344 شیراز
فوق لیسانس مدیریت آموزشی
کارشناس مشاوره سازمان آموزش وپرورش – سابقه خدمت 24سال
افتخارخدمت در مناطق محروم و روستایی استان فارس
ارائه خدمات مشاوره در مدارس شهر شیراز و سازمان آموزش وپرورش
ارائه خدمات راهنمایی و مشاوره تحصیلی و شغلی و انتخاب رشته دانشگاهی به هزاران خانواده طی 15 سال گذشته
طراحی ‘ برنامه ریزی و اجرای دهها طرح آموزشی برای همکاران فرهنگی ‘ شاغلین ادارات دیگرو عموم مردم و بخصوص جوانان
نویسنده و محقق در زمینه علوم تربیتی و علوم اجتماعی

l

مغایرتهای زمان ما

? نگاه ما به دنیا و پدیده های آن تغییر کرده است .
? اگر به فکر اصلاح هستیم باید به نمونه هایی از آن توجه کرد .
? برای پیشرفت فرزندانمان تلاش و برنامه ریزی
می کنیم اما با آنها بیگانه ایم .

? آن قدر نگران نداشته ها هستیم که شکر داشته ها را فراموش می کنیم .

? مدارک تحصیلی بالاتر اما درک عمومی پایین تر
? آگاهی بیشتر اما قدرت تشخیص کمتر
? ساختمان ها بلندتر شده اما طبع انسانها کوتاه تر
? بزرگ راهها پهن تر اما دیدگاهها باریکتر
? نسبت به گذشته درآمدهای بالاتری داریم اما اصول اخلاقی پایین تر
? زود عصبانی می شویم و دیر آرام
? در جمع هستیم‌، از جمع یاد می گیریم اما بیشتر به خودمان توجه داریم .

? آن قدر حسرت گذشته را می خوریم و آن قدر نگران آینده هستیم که دیگر جایی برای فکرکردن به زمان حال و لذت بردن از آن نمی ماند.

?   تا ماه رفته و برگشته ایم اما قادر نیستیم برای   ملاقات همسایه جدیدمان از یک سوی خیابان به آن سو برویم .

?  خیلی زیاد صحبت می کنیم اما کمتر به صحبت دیگران گوش می دهیم .

? همه اعضاء خانواده تلاش می کنند ! اما هر کدام برای خودشان به تنهایی

? خانه های کاخ مانند دل ساکنین خانه های نقلی را لرزانده است .

? ما امروز خانه های بزرگتر اما خانواده های کوچکتر داریم ، راحتی بیشتر اما زمان کمتر !

? زندگی ساختن را یاد گرفته ایم اما زندگی کردن را نه .

? مردم با توجه به سن تقویمی خود زندگی می کنند و نه باتوجه به حال و هوای خودشان .

? شاید اگر تاریخ تولد خود را نمی دانستیم کمتر نگران بودیم . کمتر حریص بودیم ، کمتر عجله
می کردیم . زمان مرگ خود را تعیین نمیکردیم و آرامش و نشاط بیشتری داشتیم .

? چون روش خندیدن را نمی دانیم ، دوست داریم
دیگران ما را بخندانند و آنها هم نمی توانند.
فکر خوب ، نگاه جدید ، زندگی بامعنا

1- پرهیز از مقایسه خود و خانواده و امکاناتی که در اختیار دارید با دیگران تا بتوانید از آنچه که دارید لذت ببرید .

2- به چرایی زندگی توجه کنید ! یک ساعت به چیزهایی که با تمام وجود دوست دارید و بهایی که باید برای به دست آوردن آنها بپردازید فکر کنید .

3- اگر سلیقه و رفتار شما تحت تأثیر جمع قرار گرفته بهتر است اندیشه هایی هم برای تأثیرگذاشتن بر جمع داشته باشید .

4- در ارزیابی روزانه و مداوم ازخودتان شک نکنید ، مهم ترین عامل در بهسازی رفتارهای فردی ، نظارت و محاسبه شخصی است .

5- به هر سخنی گوش نکنید اما کلام خوب راخوب گوش کنید .

6- سعی کنید انتقادات و نگرانی ها و مشکلات را زمانی برای خودتان یا دوستانتان بیان نمایید که برای حل آنها پیشنهاداتی هم داشته باشید ، در غیر این صورت اوقات خوب خود را تلخ می کنید .

 


 نوشته شده توسط محمد جعفر شعله در چهارشنبه 86/12/15 و ساعت 11:29 صبح | نظرات دیگران()

اقتصاد ما

مشکل کجاست:

کشوری ثروتمند با جمعیتی جوان و کارآمد وتمامی امکانات بالقوه رشد و توسعه

1-     مردمانی مقروض

2-     کشوری مقروض

مردمان مقروض به سه گروه عمده تقسیم میشوند:

«اگرچه این طبقه بندی شامل کل جمعیت کشور نمیشود، اما با کل جمعیت وابستگی و درگیری اجتناب ناپذیری ایجاد نموده است. چنانکه عوارض آن کل جمعیت را در بر گرفته است.»

الف- طبقه اول: مرفهین و ثروتمندان نسبی جامعه را تشکیل میدهند . این گروه فقط امروز بدهکارند و با رسیدن فردا قرضشان ادا می گردد ولی فردا دوباره مقروض میشوند .چون به راحتی می خرند و می فروشند و در سرمایه گذاریها شرکت میکنند. و گر چه این برنامه ها و سرمایه گذاری ها هیچگونه توجیه اقتصادی ندارند اما بواسطه وجود تورم سود آورند.این سرمایه گذاری ها به خودی خود زیان آور نیستنداما چون از پتانسیل فراوان الگو شدن برخوردارند بشدت رواج و گسترش می یابند بصورتی که در میان سایر طبقات نیز بصورت ناقص یا کامل رایج و بعنوان فعالیت اقتصادی مطرح و مورد استفاده قرار می گیرند.

            وجود انواع جرائم و تخلفات اقتصادی، رشوه خواری، رانت خواری،اختلاس طرح های اقتصادی نیمه کاره ، بیکاری در پی تعطیلی زود هنگام کارخانه ها،ورشکستگی، زندانیان چک و ... از جمله مشکلات اجتماعی و اقتصادی است که نه مستقیما بلکه درپی عملکرد این طبقه ایجاد وگسترش می یابد . چون دیگر طبقات تلاش دائمی برای رساندن خود به اینجا دارند .

ب طبقه دوم یک ماه بدهکار و مقروض می باشند و یک ماه تلاش می کنند تا با کار اول، دوم و حتی سوم بدهی خود را بپردازند و دوباره سر ماه خود را مقروض می گردانند ، چون خوب می دانند که ازپس ادای قرض خود بر خواهند آمد.

            اکثریت کارمندان، کارکنان دولت، نظامیان  و کارگران رسمی جزو این دسته هستند . عملکرد این طبقه گر چه نشان می دهدکه انها تقریبا همیشه فکر میکنند قادر به پرداخت دیون خود هستند اما اغلب تا آخر عمر بدهکار باقی می مانند، زیرا تلاش دائمی برای یک پله بالاتر رفتن دارند.

            همزمان با بیکاری غیر قابل کنترل کشور و عدم وجود نیروی کار مولد و کارگر برای تولید کنندگان و رکود اقتصادی بعلت سرمایه گذاری های نامناسب تاثیری است مخرب که این  طبقه با ایجاد الگویی ایده آل از خود برای طبقه سوم بجای گذاشته است که عموما سرمنشا اصلی ترین انحرافات وناهنجاری های اجتماعی و امنیتی جامعه کنونی ماست.

ج- طبقه سوم که اکثریت جمعیت کشور را تشکیل می دهند از یک سال و بیشتر می کوشند تا قرض خود را ادا کنند اما گاهی این تلاش، تا پایان عمر بطول می انجامد و یا هرگز به سر انجام نمی رسد . گرچه این قشر که به طور طبیعی نیروی کارآمد و موتور محرک اقتصاد کشور هستند همیشه در تلاش آگاهانه یا نا آگانه برای فرار از مسئولیت خود بوده زیرا با الگوپذیری از طبقات بالاتر پیوسته می اندیشد که مورد استثمار و سودجویی قرار گرفته است.

            تلاش برای قرار گرفتن  در مسیر سرمایه گذاری های بی برنامه، گرفتن وام، خرید ارزان قسطی مورد نیاز یا غیر ضروری عمده ترین کامیابی های این طبقه است. گرچه آنها کمترین تاثیرات را در وضعیت اقتصادی کشور می گذراند اما همیشه محل ظهورات اکثریت یا ناهنجاری های آشکار اجتماعی طبقات دیگر هستند.

            شکی نیست گردش چرخ کشور با حرکت این سه طبقه صورت می پذیرد اما بشرط آنکه توازنی میان حرکت های اقتصادی برنامه ریزی شده با حرکت های اقتصادی کور و بی برنامه وجود داشته باشد.برنامه های اقتصادی نظام هیچگاه توان ایجاد توازن ومقابله با حجم بزرگ مطالبات بی برنامه اقتصادی که در کشور بصورت گسترده پراکنده کور وعموما بی غرض وجود دارد را نخواهد داشت، در حالی که مطالبات کور اقتصادی درجریان ،خواستارتغذیه از ریشه نهالی است که ما آن رابرنامه اقتصادی مینامیم. نه از میوه آن افق فکران ............ تری در زمینه تعاملات اقتصادی با هر مدیریتی در انتظار ماست.

            چرا مردم ما برای بدهکار شدن تلاش میکنند، زیرا گرفتن وام و اعتبار راحت ترین راه ثروتمند تر شدن است و در حال حاضرثروتمند تر شدن اهمیتی به مراتب بالاتر از چگونه ثروتمندتر شدن یافته است.

            چرا که بزرگ ترین ارزش جامعه ما ثروت است و نه چگونگی استفاده از ثروت.

            تفاخر و تظاهرات ثروت در جامعه به اشکال مختلف باعث ایجاد احساس حقارت در طبقات پایین تر جامعه وبه طبع تلاش آنان برای بالا آمدن به هر نحو شده  است کامیابی در این راه موجب پدید امدن طبقه نوکیسه گان و تازه بدوران رسیده گان شده که عمدتا از آنان باید بنام منحرفین اقتصادی نام برد و ناکامی در این مسیر موجب افزایش فقر، ورشکستگی، بالاتر رفتن آمار زندانیان اقتصادی در مرحله نخست و درمرحله بعدی افزایش ناهنجاری های اجتماعی ، ایجاد جو نا امیدی، اعتیاد به مواد مخدر.................. و نا امنی های اجتماعی و رواج جرم و جنایت گردیده است.

            ما در پی افزایش ثروت در جامعه که  حدودا از سال1350در کشور اتخاذ شده بود هیچگاه در پی ایجاد فرهنگ تظاهرات ثروت در جامعه نبوده ایم و در این رابطه در فقر مطلق قرارداریم.

            اگر برنامه ای در این راستا معرفی و مناسبات اجرایی آن فراهم آید شاید درسال های آتی به نتایجی در خور اهمیت دست یابیم.

3-     کشور مقروض

الف - در مورد کشور مقروض اگر به چهار سئوال زیر جواب دهیم لازم به توضحیات بیشتر نخواهد بود.

ب تمام طبقات مقروض قرض خود را از کجا ادا می کنند؟

ج- کامیابی یا ناکامی هر کدام از این سه طبقه چه پیامدهایی بهمراه خدا داشت؟

د- در صورت عدم ادای چه آسیب هایی در انتظار طبقات از پایین به بالا خواهد بود؟


 


 نوشته شده توسط محمد جعفر شعله در چهارشنبه 86/12/15 و ساعت 11:25 صبح | نظرات دیگران()
<      1   2   3   4   5      >
 لیست کل یادداشت های این وبلاگ
راهکارهای ارتقاء فرهنگ عمومی
[عناوین آرشیوشده]

بالا

طراح قالب: رضا امین زاده** پارسی بلاگ پیشرفته ترین سیستم مدیریت وبلاگ

بالا